حتی سبزی پاک کردن

 یه زمانی متوجه شدم وقتی بابام سفره رو پهن می‌کنه و غذا رو می‌کشه، خجالت می‌کشم برم سر سفره. بعد متوجه شدم مامانم هم نسبت من همین حس رو داره، مثلا با تاخیر میاد سر سفره یا حتما یه چیز هرچند غیرضروری از یخچال برمی‌داره میاره که یه کاری کرده باشه.

همین مامانم با این که نصف عمرشو داره گله می‌کنه که کارها زیاده و چرا کمکم نمی‌کنید، حتی اگه من صبح تا شبم تو آشپزخونه باشم، باز بیکار نمی‌شینه. یعنی می‌خوام بگم این‌که ما زن‌ها کارهای خونه رو رو وظیفه خودمون می‌دونیم اندازه یه تاریخ قدمت داره و قاعدتا طول می‌کشه تا باور کنیم اشکالی نداره مردها هم بخشی از این مسئولیت رو به عهده بگیرن.

با این تفاسیر رسیدن به نقطه مطلوبی که در اون مرد و زن به یک اندازه مسئول خانه‌داری دونسته بشن  سخت‌تر هم می‌شه، چون نه تنها مردها باید قبول کنند که مشارکتشون در خانه جزئی از روال طبیعی زندگیه و "کمک" نیست، بلکه زن‌ها هم باید عذاب وجدان کارهای نکرده رو از خودشون دور کنند.

۰ نظر لایک ۰

قدرت درونگراها

 

درونگرایی و برونگرایی از اولین چیزاییه که هرکسی در مورد روانشناسی یاد می‌گیره ولی من با این که از نوجوونی دنبال این چیزا بودم و با این همه ادعام، تازه چند ماه پیش و در 28 سالگی فهمیدم که درونگرا هستم.

برای خودم که واقعا عجیبه و تا قبل از این مطمئن بودم که برونگرا هستم. الان ولی خیلی راحت‌تر هستم و می دونم اولویت‌هام چیه. مثلا وقتی قراره یه مهمونی برم، حتی اگه واقعا دوست داشته باشم که برم ولی بدونم بعدش دیگه وقتی برای خودم و تنهاییم باقی نمی‌مونه، ترجیح می‌دم نرم.

قبلا اگه کسی ازم می‌پرسید تفریحت چیه می‌گفتم هیچی، تفریحی ندارم، چون ما اغلب به بیرون رفتن و گشت و گذار می‌گیم تفریح ولی الان می‌دونم که تفریح من خوندن، چیز میز یادگرفتن، فکر کردن، توی خونه نشستن و هیچ‌کاری نکردنه. اگه یه آخر هفته رو همه‌اش بیرون یا توی شلوغی بگذرونم، انگار اصلا تعطیل نبوده‌ام. از اون طرف اگه یه ماه هم از خونه بیرون نرم و کار خاصی نکنم حوصله‌ام سر نمی‌ره.

قبلا وقتی توی جمعی بودم دلم می‌خواست تا آخرین لحظه همون‌جا بمونم و فکر می‌کردم این نشانه‌ی برونگراییه ولی حالا می‌فهمم که اون در واقع نشونه‌ی استرس هست؛ یعنی در اثر نداشتن سکوت و تنهایی فشاری داره به من وارد می‌شه که به خاطر اون ترجیح می‌دم تو اون محیط بمونم تا از مواجه شدن با اون فشار فرار کنم و در واقع فراموشش کنم. الان دیگه با خیال راحتم می‌‌دونم که من درونگرام و تو دلم می‌گم آخیش تنهایی خیلی خوش می‌گذره.

۱ نظر لایک ۰

چگونه ترس از خوب نبودن باعث هیچی نبودن می‌شود؟

چند روز دیگه نوبت مشاوره دارم و هر دفعه که یادش می‌افتم خوشحال می‌شم. الان یه سالی هست که فهمیده‌ام یه سری مشکلات اساسی دارم که باید حل بشه.

یکی از بهترین مدل‌هایی که وضعیت منو توصیف می‌کنه اضطراب عملکردی (anxiety performance) هست؛ یعنی وضعیتی که شما موقع انجام کاری اضطراب دارید. در مورد من قضیه این‌طوریه که اگه احساس کنم تو کاری به اندازه کافی خوب نیستم به شدت استرس می‌گیرم و با سرعت هرچه تمام‌تر از اون موقعیت فرار می‌کنم.

سال‌های زیادی از عمرم رو این‌طوری گذرونم که اصولا از هرکاری که توش خوب نبودم پرهیز کردم یعنی کلا هیچ کاری تو زندگیم نکردم جز این‌ که مدرسه و دانشگاه برم و در عوض استرس زیادی هم نداشتم. بعد یه زمانی رسید که دیگه هل داده شدم وسط زندگی.

 اولین‌ بار که رفتم سرکار، از شدت استرس شب‌ها از خواب می‌پریدم. بعدش که ارشد قبول شدم اون استرس‌ها تکرار شد. هرچند که اون شغل ذاتا پراسترس بود و رشته دانشگاهی منم چیزی بود که توش استعدادی نداشتم ولی بازم حجم استرس من نرمال نبود. اینجا بود که فهمیدم اشکال از منه.

همچنین فهمیدم این‌که من کلا کار خاصی تو رندگیم نکردم به همین خاطر بوده. به خاطر اینکه ترسیده‌ام وارد موقعیتی بشم که توش به اندازه کافی خوب نباشم و منم که از متوسط بودن متنفرم (در واقع می‌ترسم) و این بزرگ‌ترین نقطه ضعف منه.

کمال‌گرایی خیلی بیشتر از این‌که باعث بشه آدم کارهاشو عالی انجام بده، باعث می‌شه خیلی کارها رو اصلا انجام نده.

پی بردن به نقاط ضعف قدم خیلی خیلی بزرگیه ولی بازهم کافی نیست. من خیلی خوشحالم که دارم می‌رم کمک بگیرم.

۰ نظر لایک ۱

دیگه دست من نیست بستگی داره به تو

در اثر پرخوریای عید دو کیلو وزن اضافه کرده بودم که انتظار داشتم خود به خود برطرف بشه ولی الان چهار ماه گذشته خبری از کم شدنش نیست که نیست. تازه می‌فهمم تا به حال هنر خاصی نکرده بودم که وزنم متعادل بوده. با بالا رفتن سن سوخت و ساز بدن کم می‌شه و دیگه نمی‌تونی هرچی دلت می‌خواد بخوری و همچنان هم باربی بمونی.

عجالتا مصرف شکر رو کم کرده‌ام. هرروز صبح خیر و شر درونم سر مقدار شکر چاییم باهم چونه می‌زنند.

آیا می‌دونستید شکر اعتیادآوره و افرادی که شکر بشون نمی‌رسه علائمی از کمبود تمرکز نشون می‌دن؟ آیا می‌دونستید وقتی در وعده اول غذاییمون شیرینی‌جات می‌خوریم، در طول روز هم بیشتر میل به شیرینی داریم؟ آیا می‌دونستین شکر باعث ایجاد سلولیت می‌شه؟
آیا می‌دونید من این‌ دفعه که رفتم خرید جای شلوار سایز چهل خریدم جای سی و هشت؟ ( سایز مانتوم همچنان سی و هشت بود)

رژیم غذایی من در کل سالمه. هله هوله کم می‌خورم، فست فود به ندرت و غذاهای خونمون هم چرب نیست. ولی الان دیگه اینا کافی نیست. باید یه تکونی به خودم بدم و یکم ورزش هم بکنم ولو فقط آخر هفته‌ها

 

* عنوان از زبان متابولیسم بدنم 

۰ نظر لایک ۰
آخرین مطالب
تبلیغ مصرف‌گرایی نباشه
حتی سبزی پاک کردن
قدرت درونگراها
چگونه ترس از خوب نبودن باعث هیچی نبودن می‌شود؟
دیگه دست من نیست بستگی داره به تو
در ستایش دلدادگان و پدر
این همه سخت بودن بد است مرد حسابی
واقعی بخند
چرا کاربران چهره‌ی دختر گریزمن رو پوشوندند؟ درسی از جام جهانی برای حریم خصوصی کودکان
رویاتو دنبال کن ولی ...
موضوعات
من چگونه من شدم
آرشیو مطالب
شهریور ۱۳۹۸ ( ۱ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۲ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۲ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۲ )
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان